- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 وزیر کشور چارم غیاث دولت و دین توئی که رای تو صد ملک را بیاراید
2 بهر چه بخت جوان تو حکم جزم کند سپهر پیر بر آن نکته ئی نیفزاید
3 فضایل تو گر از خود نهان کند حاسد چنان بود که بگل آفتاب انداید
4 هزار عقده اگر بر امور ملک افتد ضمیر تو بسر انگشت فکر بگشاید
5 روا بود که در ایام دولت چو توئی زمانه همچو منی را بغم بفرساید
6 ز گوسفند و جو و کاه و از دقیق و حطب گزیر نیست که این پنجگانه میباید
7 ضمیر پاک تو چون حال بنده میداند سزد که بنده بذکرش صداع ننماید
8 کنون چو کار مرا هیچ استقامت نیست گرم اجازت رجعت دهی همی شاید