- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
وزیر هرمز بن شاپور به وی نامه نوشت که بازرگانان دریابار جواهر بسیار آورده اند و آن را به صد هزار دینار برای پادشاه خریده ایم، شنیده ام که آن را پادشاه نمی خواهد اگر راست است فلان بازرگان به صد هزار دینار سود می خردو ,
هرمز در جواب نوشت که هزار دینار و صد هزار دینار چندان پیش ما قدری ندارد، و چون ما بازرگانی کنیم پادشاهی که کند و بازرگانان چه کنند؟ ,
3 نه طور منصب شاهان بود که بیع و شری به قصد کسب معاش خود اختیار کنند
4 چو شاه پیشه کند کار تاجران جهان تو خود بگو که دگر تاجران چه کار کنند