- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 مزن به خون من ای پر عتاب، استغنا که می پرست نزد بر شراب، استغنا
2 دلی که در چمن محفل تو ره دارد زند به باغ چو مرغ کباب استغنا
3 به خوان فقر بود هر که سیر چشم، زند به قرص پنجه کش آفتاب استغنا
4 خوشا دیار قناعت که می زنند اطفال به شیر دایه، شب ماهتاب استغنا
5 مکن تواضع اهل زمانه را تقصیر که کرد خانه ی ما را خراب استغنا
6 سلیم سوخت مرا تشنگی و بر لب جوی زند چو موج، لب من به آب استغنا