کمال خجندی

کمال خجندی

کمال خجندی
کمال خجندی

مشنو که مرا به ز تو بار دگری از کمال خجندی غزل 259

غزل 259 ام از 1252 غزلیات

مشنو که مرا به ز تو بار دگری هست

1 مشنو که مرا به ز تو بار دگری هست مسموع نباشد که ز جان دوست تری هست

2 راز دهنت باز نمود آن لب شیرین که پنجاه سخنی نیست که آنجا شکری هست

3 گفتی بزنم بر جگرت تیر جفائی از تیر نترسم که مرا هم جگری هست

4 حال دلم از ناوک آن غمزه بپرسید او را همه وقتی چو از اینجا گذری هست

5 چون زان نو شد سر طلب آن مکن از ما تا خلق ندانند که بامات سری هست

6 منع نظر از زلف و رخت نیست به توجیه هرجا که بود دور تسلسل نظری هست

7 تا چند کمال این همه اندوه تو زان زلف شب گرچه دراز است به او هم سحری هست

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر مشنو که مرا به ز تو بار دگری هست

شاعر شعر مشنو که مرا به ز تو بار دگری هست چه کسی است ؟

شاعر شعر مشنو که مرا به ز تو بار دگری هست کمال خجندی می باشد.

شعر مشنو که مرا به ز تو بار دگری هست در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 8 سروده شده است.

قالب شعر مشنو که مرا به ز تو بار دگری هست چیست ؟

قالب شعر مشنو که مرا به ز تو بار دگری هست غزل است

مضمون اصلی شعر مشنو که مرا به ز تو بار دگری هست چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, عارفانه, عاشقانه, غمگین قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, عارفانه, عاشقانه, غمگین است.
بنر