مشکین کلاله را چو برافکند از قاسم انوار غزل 379

قاسم انوار

آثار قاسم انوار

قاسم انوار

مشکین کلاله را چو برافکند آن نگار

1 مشکین کلاله را چو برافکند آن نگار از هر طرف برآمد فریاد زینهار!

2 در سلک عاشقان بکرم آن حبیب دل ما را شمار کرد، زهی لطف بی شمار

3 امسال نیز محرم سر خدا نشد چون خواجه خوشدلست بافسانهای پار؟

4 اسرار دوست هر چه شنیدی امانتست ای دل، اگر امینی، امانت نگاه دار

5 دریا و در شنیده ای، اما ندیده ای دریای جان دلست و سخن در شاهوار

6 با پیشوای شهر بگویید: کای سلیم با ترس سر میآر و درین کوچه سر مدار

7 تا چند سر بجهل برآری؟ مکن چنین سر را بدل فرو بر و از دوست سر بر آر

8 ای جان من مکوش بهجران که بعد از این دل را نه صبر ماند، نه آرام و نه قرار

9 قاسم بصد نیاز دل و شوق دوستی مستان چشم تست، زهی چشم پر خمار!

عکس نوشته
کامنت
comment