-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 مشکین خطی که روز رخش را شب آمده ست جان من است خطش ازان بر لب آمده ست
2 حرفی که کلک حسن به رویش نوشته بود از مشک ناب و عنبرتر معرب آمده ست
3 شاید که جان نهم لقب قالبش ز لطف جانی ولی که جان منش قالب آمده ست
4 یوسف چه خانمش که به هر جا نموده روی صد یوسفش اسیر چه غبغب آمده ست
5 در چشم پر سرشک چو رویش فکنده عکس خورشید را مقارنه با کوکب آمده ست
6 هر گه ز باد برقع زلفش شود نگون گوید فلک که منزل مه عقرب آمده ست
7 طفلان سبق ز لوح جمالش گرفته اید هرگه جبین گشاده سوی مکتب آمده ست
8 چوگان به کف سواره به میدان چو کرده عزم صد سر چو گوی زیر سم مرکب آمده ست
9 جامی مدام مشربه ای از شراب پر بر رغم مدعی که تنک مشرب آمده ست