1 مشکین سر زلف یا رو نازک تن او کز ناز نگشت باد بیرامن او
2 یا رب که چه فرخنده و خوب افتادست بخت کله و طالع پیراهن او
اولین نفری باشید که نظر میدهید
این شعر چه حسی در تو زنده کرد؟ برداشتت رو بنویس، تعبیرت رو بگو، یا پرسشی که در ذهنت اومده رو مطرح کن.
1 عکس رخ تو چون بر فلک می افتد مه در دویی خویش بشک می افتد
2 رخسارۀ لعل بر رح زردم نه کان رنگ برین رنگ خشک می افتد
1 تاب جمال تو آفتاب ندارد با خم زلفت بنفشه تاب ندارد
2 کرد دلم شب خوش خیالت از یراک دیده درین عهد چشم خواب ندارد
1 زهی در حسرت آن چشم مخمور فتاده نرگس سرمست رنجور
2 سخن در لعل تو عقلست در جان قدح در دست تو نور علی نور
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به