- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 مشکین شود چو باد بزلف تو بگذرد عاشق شود کسیکه بروی تو بنگرد
2 بر غالیه بماند بر عارض تو باد گاهش برو بمالد و گه باز بسترد
3 گر پشت یابد از رخ تو لاله بشکفد وز بیم غمزگان تو نرگس بپژمرد
4 نیرنگ جادوانه و ارتنگ چینیان هر شب بنزد چشم و رخ تو که آورد
5 و آن صد هزار حلقۀ مشکین پر شکن هر ساعتی بگرد گل تو که گسترد
6 چشم تر است مایۀ نیرنگ و دلبری نرگس ندیده ام که بنیرنگ دل برد
7 طبعی بر آن دو زلف تو چندان گره فتاد کش مرد هندسی بدو صد سال نشمرد