مرو به بادیه گردی که زرق از عرفی شیرازی غزل 110

عرفی شیرازی

آثار عرفی شیرازی

عرفی شیرازی

مرو به بادیه گردی که زرق و شیدایی است

1 مرو به بادیه گردی که زرق و شیدایی است برهنگی مطلب که آن لباس رعنایی است

2 زبان ببند و نظر باز کن که منع کلیم کنایت از ادب آموزی تقاضایی است

3 دماغ یوسف اگر تر کنند کف ببرد از این شراب که در ساغر تماشایی است

4 نقاب می کشد ای دل تمام حوصله شو که باز وقت شراب و کرشمه پیمایی است

5 چنین که بر دم شمشیر و دشنه می غلتم حسود را رسد گویدم که هر جایی است

6 شهید عاطفت آن کرشمه ام که از سر مهر تمام نقش طرازی و مشهد آرایی است

7 به شوق دوست چه سازم که در شریعت عشق خیال بی ادبی و نگاه رسوایی است

8 مگو که نیست گنه کار تر از من عرفی که این حدیث گرانمایه لاف یکتایی است

عکس نوشته
کامنت
comment