- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 بود مر ابر را اندر کمین باد برد مر ابر را زین سرزمین باد
2 چو ابر آید نباریده به صحرا وز بادی، که دیدست اینچنین باد
3 نگرید ابر ازین پس زانکه هر روز گشاید ابر را چین از جبین باد
4 چو ابر اندر هوا بشتافت، دانیم که باشد در قفای او یقین باد
5 فلک پیوسته در یک آستینش بود ابر و به دیگر آستین باد
6 نفورم من ز باده زآنکه باشد به لفظش تا به حرف سومین باد
7 غمی گشتیم از این باد و از این ابر دو صد لعنت بر این ابر و بر این باد