آتش مهرتو در سینه نهان از ابن حسام خوسفی غزل 90

ابن حسام خوسفی

آثار ابن حسام خوسفی

ابن حسام خوسفی

آتش مهرتو در سینه نهان است هنوز

1 آتش مهرتو در سینه نهان است هنوز خون دل از گذر دیده روان است هنوز

2 نگران رخ زیبای تو شد دیده و دل همچنانم دل ودیده نگران است هنوز

3 غمزه ات می دهدم عشوه که من آن توام چون بدیدم نظرش با دگران است هنوز

4 در ازل عکس جمالت به گلستان بردند بلبل از شوق رخت نمره زنان است هنوز

5 زان شمایل خبری باد به بستان آورد در چمن سرو سهی رقص کنان است هنوز

6 از یقین دهنت هیچ نمی یارم گفت کانچه گویم همه در عین گمان است هنوز

7 دل که اندر شکن زلف تو بست ابن حسام مشکن آن را که دلش بسته ی آن است هنوز

عکس نوشته
کامنت
comment