- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 مگو ز سختی این ره، چو دوست همراهست مجوی حیله درین ره، که یار آگاهست
2 اگر تو جان و دلت را بیاد حق داری همیشه جان و دلت در پناه اللهست
3 بگویمت سخنی، خوش بگوش جان بشنو: مگو ز «لا و نسلم » که مانع راهست
4 اگر تو مرد یقینی ز عاشقان مگریز بیا بصحبت شیران، چه جای روباهست؟
5 بکوی یار نظر کن، که تا عیان بینی هزار سوخته افتاده بر گذرگاهست
6 بحال خسته دلان کی نظر کنی؟ ای دوست ترا که زلف پریشان و روی چون ماهست
7 شراب پخته بخامان دل فسرده دهید که قاسمی بهمه حال مست آن شاهست