1 مگو کار جهان نااستوار است هر آن ما ابد را پرده دار است
2 بگیر امروز را محکم که فردا هنوز اندر ضمیر روزگار است
1 ای امیر کامگار ای شهریار نوجوان و مثل پیران پخته کار
2 چشم تو از پردگیهای محرم است دل میان سینه ات جام جم است
1 خدمت و محنت شعار اشتر است صبر و استقلال کار اشتر است
2 گام او در راه کم غوغا ستی کاروان را زورق صحرا ستی
1 به یزدان روز محشر برهمن گفت فروغ زندگی تاب شرر بود
2 ولیکن گر نرنجی با تو گویم صنم از آدمی پاینده تر بود
1 مثل آئینه مشو محو جمال دگران از دل و دیده فرو شوی خیال دگران
2 آتش از ناله مرغان حرم گیر و بسوز آشیانی که نهادی به نهال دگران