مگو عشاق را وقتی دلی از مشتاق اصفهانی غزل 170

مشتاق اصفهانی

آثار مشتاق اصفهانی

مشتاق اصفهانی

مگو عشاق را وقتی دلی بود

1 مگو عشاق را وقتی دلی بود کجا دل عقده بس مشکلی بود

2 دلم دانسته در دام تو افتاد تو پنداری که صید غافلی بود

3 بخاک از عشق بردم آن حکایت کزو آرایش هر محفلی بود

4 بگردابی که عشق افکند و کشتم چه شد کز دور پیدا ساحلی بود

5 درین ره شد نشانم گو خوش آندم که گردم از قفای محفلی بود

6 پس از مرگم سر این نکته مشتاق گشودند ار چه کار مشکلی بود

7 که دنیا و درو بود آنچه جز عشق خیالی و خیال باطلی بود

عکس نوشته
کامنت
comment