1 معنی لااله الاالله آن بود پیش عارف آگاه
2 کانچه خوانند مشرکانش خدا گر چه باشد ز فرط جهل و عما
3 نیست آن در حقیقت الا حق که بود عین هستی مطلق
4 هر دو هستند فی الحقیقه یکی نیست قطعا درین دقیقه شکی
5 در میان نسیت از کمال وفاق فارقی جز تقید و اطلاق
اولین نفری باشید که نظر میدهید
این شعر چه حسی در تو زنده کرد؟ برداشتت رو بنویس، تعبیرت رو بگو، یا پرسشی که در ذهنت اومده رو مطرح کن.
1 زد به جهان نوبت شاهنشهی کوکبه فقر عبیداللهی
2 آن که ز حریت فقر آگه است خواجه احرار عبیدالله است
1 ساده مردی شد مسافر با پسر هر دو را بر یک خرک بار سفر
2 بود پای از محنت ره ریششان بر سر آن کوهی آمد پیششان
1 ای علم هستی ما با تو پست نیست به خود هست به تو هر چه هست
2 ذات تو هم هستی و هم هست کن هست کن عالم نوی و کهن
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به