- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 مرا، چون دیگران، یاد گل و گلشن نمیآید به غیر از عاشقی کار دگر از من نمیآید
2 هوس دارم که: دوزم چاک دل از تار گیسویش ولی چندان گره دارد، که در سوزن نمیآید
3 تعجب چیست گر من در وصالش فارغم از گل؟ کسی را پیش یوسف یاد پیراهن نمیآید
4 منور شد به تشریف قدومش خانه چشمم بلی، جز مردمی از دیده روشن نمیآید
5 تو بدخویی، که داری قصد جان عاشقان، ور نه کسی را از برای عاشقی کشتن نمیآید
6 به جای خاک پایش توتیا جستم، ندانستم که: کار سرمه از خاکستر گلخن نمیآید
7 هلالی اشک میبارد، برو دامنکشان مگذر تعلل چیست؟ چون گردی بر آن دامن نمیآید