-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 من و دردت، که درمان من است این؛ چه درمان؟ راحت جان من است این!
2 من و افغان، دلت گر مهربان شد؛ که از تأثیر افغان من است این!
3 زدم دستش بدامان، گفت از ناز: بکش دستت، که دامان من است این
4 نهان از زخم تیرش مردم، اما نگفتم کار جانان من است این
5 ولی ترسم که چون پیکان ز خاکم کشد، گوید که: پیکان من است این!
6 مپرس ای همدم، این زرکش قبا کیست؟! گدایش من، که سلطان من است این!!
7 بجانم دایم از دست دل آذر مگو دل، دشمن جان من است این!!