- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 من و درد تو آنگه باد مرهم نباشد این قدر دردی مرا هم
2 حدیثم از کم و افزون جز این نیست که افزون باد این درد و دوا کم
3 به خون ریزم اجازت چیست گفتی اجازت اینه که بسم الله همین دم
4 نه بینم هرگز آن روزی که بی دوست به بینم سینه بی غم دیده بینم غم
5 عجب غمخوارفه دارم که هرکس او می خورد من میخورم غم
6 کمال از خون دل بنوشت فتوی رساند آنگه بدانه دیرینه همدم
7 که کس بابد مرادی از تو بانی جواب آمده که نی والله اعلم