- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 من و عشق تو اگر کفر و اگر ایمانی من و شوق تو اگر نور و اگر نیرانی
2 من و زهر تو که هم زهری و هم تریاقی من و درد تو که هم دردی و هم درمانی
3 جلوه کن جلوه که هم ماهی و هم خورشیدی باده ده باده که هم خلدی و هم رضوانی
4 من و نقش تو که هم صورت و هم معنایی من و وصل تو که هم جانی و هم جانانی
5 من سیه روز و سیه کار و سیه اقبالم تو سیه زلف و سیه چشم و سیه مژگانی
6 نه همین دانهٔ خال تو ره آدم زد کز سر زلف سیه دامگه شیطانی
7 آه اگر بر دل دیوانه ترحم نکنی تو که با سلسله زلف عبیر افشانی
8 گر دل از نقطهٔ خال تو بنالد نه عجب عجب این است که در دایرهٔ امکانی
9 مگر ای زلف ز حال دلم آگه شدهای که پراکنده و شوریده و سرگردانی
10 گر پریشان شوی از زلف پری رخساری صورت حال فروغی همه یکسر دانی