- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 من و خیال تو شبها و کنج خانه خویش سرود بیخودی و آه عاشقانه خویش
2 به خون همی طپم از ناله های خود همه شب کسی نکرده چو من رقص بر ترانه خویش
3 خیال خال تو بردم من ضعیف به خاک چنانکه دانه کشد مور سوی خانه خویش
4 ز چشم سخت دلان دور دار عارض و خال به سنگ خاره مکن ضایع آب و دانه خویش
5 سخن به قاعده همت آید ای واعظ من و فسون محبت تو و فسانه خویش
6 خوشم به شعله این آه آتشین همه شب مرا چو شمع سری هست با زبانه خویش
7 بر آستانه تو خاک شد سر جامی چه می کشی قدم از خاک آستانه خویش