-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 من و بیداری شبها و شب تا روز یاربها نبیند هیچکس در خواب، یارب! اینچنین شبها
2 گشادی تا لب شیرین به دشنام دعاگویان دعا میگویم و دشنام میخواهم از آن لبها
3 خدا را! جان من، بر خاک مشتاقان گذاری کن که در خاک از تمنای تو شد فرسوده قالبها
4 سیهروزان هجران را چه حاصل بیتو از خوبان؟ که روز تیره را خورشید میباید، نه کوکبها
5 معلم، غالبا، امروز درس عشق میگوید که در فریاد میبینیم طفلان را به مکتبها
6 شود گر اهل مذهب را خبر از مشرب رندان بگردانند مذهبها، بیاموزند مشربها
7 هلالی، با قد چون حلقه، باشد خاک میدانت کسی نشناسد او را از نشان نعل مرکبها