-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 من و معشوق و جام ناب صباح بگشا بر من این در،ای فتاح
2 در در بسته از کرم بگشا در در بسته را تویی مفتاح
3 ما و کشتی و راه دریا بار خطری نیست، لاح فی الملاح
4 خطری نیست، ازچه می ترسید؟ لیس فی البحر غیرناتمساح
5 قدحی دیگرم تصدیق کن کلما زدت،زدت فی الارواح
6 یار مستست و باده می نوشد در چنین دم صلاح نیست صلاح
7 در چنین حالتی بفتوی عشق عیش جانهامباح گشت، مباح
8 پیش مستان گرفت نیست، که ما مست عشقیم در صباح ورواح
9 مستی مازحد گذشت، که دوست جام در دست و می کند الحاح
10 بهر دام دل شکسته دلان ساختند از ملاح صد ملواح
11 جان هر کس سجنجلست، اما جان قاسم سجنجل الارواح