-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 من و از خون دل پیمانهای چند تو و پیمانه با بیگانهای چند
2 به پیشت درد دل میگویم افسوس که در گوشت بود افسانهای چند
3 همان به کآشنا محروم ماند که محرم شد به او بیگانهای چند
4 جمال شمع ناپیدا و هرسو از او آتش به جان پروانهای چند
5 ندیدم جز غم از پیمان زاهد من و میخانه و پیمانهای چند
6 ز غوغای خردمندان به تنگم دریغ از نالهٔ مستانهای چند
7 ملول از صحبت فرزانگانم خوشا ویرانه و دیوانهای چند
8 دل ما گر رود از دست غم نیست ز ملک شاه کم ویرانهای چند
9 مباد آسیب شمع انجمن را چه باک ار جان دهد پروانهای چند
10 نشاط آخر برون نِهْ گامی از خویش تو خود پابست این غمخانهای چند