-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ماییم و جانی بر دهان از جور هجران آمده نی سهو گفتم جان به لب بر بوی جانان آمده
2 در انتظار وصل شد ده روزه ایّامِ بقا مقصود کی حاصل شود عمری به پایان آمده
3 طاقت ندارم بیش ازین درد فراق دوستان مِن بعد چون پنهان کنم دردی به درمان آمده
4 ای باد بگذر یک شبی بر روضهٔ جانان من تا بر زمین خلدی دگر بینی زرضوان آمده
5 در روضه ماهی حور وش کز عکسِ نورِ رویِ او هر روز بر بام فلک خورشید تابان آمده
6 بی تو چنان زارم که گر بیند رقیبت بر درم گوید نزاری نیست این شخصیست بیجان آمده