جویای تبریزی

جویای تبریزی

جویای تبریزی
جویای تبریزی

باشد ارباب رعونت را ز از جویای تبریزی غزل 712

غزل 712 ام از 1266 غزلیات

باشد ارباب رعونت را ز بی مغزی غرور

1 باشد ارباب رعونت را ز بی مغزی غرور شد تهی گشتن رگ کردن به تسبیح بلور

2 عاشق از پهلوی بخت تیره رسواتر شود آتش کم، بیش آید در نظر شبها ز دور

3 دامن فرزانگی آسان نمی آید به دست روشن است از ریختن های دلم شمع شعور

4 می کند صحبت اثر در سینه صافان بیشتر رنگ صهبا برکند پیمانه چون باشد بلور

5 صرفه در دیوانگی از عقل کامل دیده ام می کنم مشق جنون در سایهٔ شمع شعور

6 تاک را بنگر که سر تا با رگ گردن بود نیست جویا پادشاهان را گریزی از غرور

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر باشد ارباب رعونت را ز بی مغزی غرور

شاعر شعر باشد ارباب رعونت را ز بی مغزی غرور چه کسی است ؟

شاعر شعر باشد ارباب رعونت را ز بی مغزی غرور جویای تبریزی می باشد.

شعر باشد ارباب رعونت را ز بی مغزی غرور در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 11 سروده شده است.

قالب شعر باشد ارباب رعونت را ز بی مغزی غرور چیست ؟

قالب شعر باشد ارباب رعونت را ز بی مغزی غرور غزل است

مضمون اصلی شعر باشد ارباب رعونت را ز بی مغزی غرور چیست؟

این شعر در دسته‌بندی اجتماعی, پندآموز, شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن اجتماعی, پندآموز, شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, می‌نوشی است.
بنر