-
لایک
-
ذخیره
- سوالات متداول
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 می به کسی ده که قدر می بشناسد مرتبهٔ جان جماد کی بشناسد
2 آنکه بداند که می حرام چرا شد منزلت میپرست وی بشناسد
3 من نشناسم مرا چه غم که منجم منقلبات بهار و دی بشناسد
4 صاحب من پیر میکدهست و توان کرد پس روی آن که کل شی بشناسد
5 خواهی تا ره بری به چشمهٔ حیوان دیدهوری پیشه کن که پی بشناسد
6 این هم از آن می که خوردهام به الست است صاحب خُمخانه می ز می بشناسد
7 آری صاحبنظر ز روی فراست گمشدهٔ خویش را به کی بشناسد
8 مست شراب الست همچو نزاری خاصیت سر جام کی بشناسد
9 ور نه ندارد فسرده معرفت آنک روضهٔ خُلد از جحیم غیّ بشناسد