- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 باشد از من باز کمتر غم جدا غم نشد زین خسته دل یکدم جدا
2 آب چشمم را نیارد کرد عقل در هوای عارضش از دم جدا
3 بی رخ جانپرورش دارم دلی همچو ریشی مانده از مرهم جدا
4 تا غریق بحر هجران گشته ام چشمه چشمم نشد از نم جدا
5 بسکه امواج پیا پی میزند کس نیارد کردنش از یم جدا
6 گفتمش جانا نپنداری مگر من بکام از درگهت گشتم جدا
7 گفت کای ابن یمین پیش از تو نیز گشت ناکام از بهشت آدم جدا
8 روزگار احبابرا چون روز و شب در پی هم دارد و از هم جدا