- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 مطربی زمزمه سر کرد سحر در گلزار رفتم از این غزل شاه به یک بار از کار
2 «مجلس ما چو بهشت است در این فصل بهار خیز ای ساقی مستان قدح باده بیار
3 باده هم چو گل احمر یا لالهٔ سرخ باده هم چو دل عاشق یا روی نگار
4 بادهٔ کهنه گر از عمرش پرسم گویند که ز پنجاه فزون است و صد آید به شمار
5 بادهای گر شود از غرب تهی شیشهٔ آن می نیابی تو به شرق اندر مردی هشیار
6 بادهٔ صاف چو دلهای حکیمان اله تلخ چون زاهد سجاده فکن در بازار
7 تا به کی گردم بر خاک درت خوار و ذلیل تا به کی باشم در دست غمت زار و نزار
8 بی تو گیرد همه شب لشکر آهم به میان بی تو ریزد همه دم گوهر اشکم به کنار
9 عاشقان را به سر کوی تو نه راه و نه رسم پاک بازان را بهر تو نه خواب و نه قرار »