- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 مطرب امشب ناله سر کرده است، نایی میزند در میان ناله حرف آشنایی میزند
2 خدمت دیرین من بین، ورنه در آغاز عشق هرکه را بینی دم از مهر و وفایی میزند
3 نو گرفتار است دل، از اضطراب او مرنج صید در آغاز بستن، دست و پایی میزند!
4 بوالعجب آب و هوایی دارد این بستانسرا بر سر یک شاخ هر مرغی نوایی میزند
5 حسرت زخم دگر از خنجرت دارد اگر کشتهٔ تیغ تو حرف خونبهایی میزند
6 وادی گمگشتگان عشق را خضریم ما هرکه ره گم میکند، ما را صدایی میزند
7 باز امشب آن سگ کو همنشین آذر است خسروی، لاف محبت با گدایی میزند