- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 استاد کارخانه دنیا بهیچ وقت از بهر کس بنقش بقا جامه ئی نبافت
2 چون رستم زمانه بدستان گشاد دست اسفندیار رویتن از وی امان نیافت
3 افتاد در کشاکش ایام چون کمان آنکو بتیر فکرت خود موی میشکافت
4 از بهر درکشیدن آزادگان به بند گردون ز خیط ابیض و اسود کمند تافت
5 نا نی نیافت عاقل ازینچرخ سفله طبع تا چون تنور سینه بسوز جگر نتافت
6 دنیا بجای دین مطلب کابلهست آنک با دشمنان نشست و رخ از دوستان بتافت
7 بگریز از اینجهان ز غرورش که پیش از این عنقا نه بر گزاف سوی انزوا شتافت