مستان پی گلگشت چمن می از جویای تبریزی غزل 734

جویای تبریزی

آثار جویای تبریزی

جویای تبریزی

مستان پی گلگشت چمن می رسد امروز

1 مستان پی گلگشت چمن می رسد امروز نازش به گل و سرو و سمن می رسد امروز

2 دور است که لب تشنهٔ خون دل خلق است آن طفل که دستش به دهن می رسد امروز

3 بر غنچهٔ گل در چمن از بسکه خموشی گر لعل تو بگرفت سخن می رسد امروز

4 مایل به ترنج مه و خورشید نباشد دستی که به آن سیب ذقن می رسد امروز

5 هرگز نرسیده است زخورشید زمین را فیضی که ز روی تو به من می رسد امروز

6 غافلی مشو از «فضل علی بیگ» که جویا از تازه جوانا به سخن می رسد امروز

عکس نوشته
کامنت
comment