- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 مردانه وار بر گذر از آرزوی خویش دیگر مبین به دیده خود دیده سوی خویش
2 روی دل کسان نتوان دید و روی دوست گر روی دوست خواهی منگر به روی خویش
3 ور برگ ترک خویشتنت نیست در سلوک بیرون مشو ز جدول پرگار کوی خویش
4 دعوی دوستی تو در دوستی دوست آنگه مسلم است که باشی عدوی خویش
5 تا از نسیم دوست شوی ممتلی دماغ باید که بر نتابی از باد بوی خویش
6 بگذشتن از مراتب اکوان دیو چیست باز آمدن به خوی ملایک ز خوی خویش
7 برخوان نزاریا که صموت از جواب به تا وا رهی ز مظلمه گفتگوی خویش