- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 مرحبا ای آصف جم قدر کیوان رفعتم کز سم اسب به مژگان گرد ره بزدودمی
2 بر جگر نگذاشت چرخم آب گونه دیده را تا زدی آب رهت سقاییش فرمودمی
3 آفتابی سوی مغرب رفته و باز آمده کاشکی من سایه وار اندر رکابت بودمی
4 من سر و پایی ندارم گر سرم بودی و پا زین بشارت پای کوبان بر فلک سر سودمی
5 عزم استقبال کردم گشت مانع درد پا گر سرم کردی مدد کی درد پا بستودمی
6 هست درد پا و در سر نیست سامانی مرا گر سرم بودی به ره این ره به سر پیمودمی
7 ملک میگوید که ظلت کاش بودی جاودان بر سر من تا منت در سایه میآسود می