-
لایک
-
ذخیره
- سوالات متداول
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 مانا دمید بوی گلستان صبح گاه کاواز داد مرغ خوشالحان صبحگاه
2 خوش نغمهای است نغمهٔ مرغان صبح دم خوش نعرهای است نعرهٔ مستان صبحگاه
3 وقتی خوش است و مرغ دل ار نغمهای زند زیبد، که باز شد در بستان صبحگاه
4 از صد نسیم گلشن فردوس خوشتر است بادی که میوزد ز گلستان صبحگاه
5 در خلد هرچه نسیه تو را وعده دادهاند نقد است این دم آنهمه بر خوان صبحگاه
6 خوش مجلسی است: درد ندیم و دریغ یار غم میزبان و ما همه مهمان صبحگاه
7 جانا، بخور ساز درین بزم، تا مگر خوشبو نشد نسیم گلستان صبحگاه
8 تا ز آتش فراق دل عاشقی نسوخت خوشبو کند بخور تو ایوان صبحگاه
9 خواهی چو صبح سر ز گریبان برآوری کوته مکن دو دست ز دامان صبحگاه
10 باشد که قلب ناسرهٔ تو سره شود میسنج نقد خویش به میزان صبحگاه
11 دامان صبح گیر، مگر سر برآورد صبح امید تو ز گریبان صبحگاه
12 چون دانهای، دل تو که چون جوز غم شده است انداز پیش مرغ خوش الحان صبحگاه
13 شب خفته ماند بخت عراقی، از آن سبب محروم شد ز روح فراوان صبحگاه