-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 مرد عاشقپیشه از کفران نعمت ننگ دارد هرچه معشوق از تغافل کار بر وی تنگ دارد
2 توشه راه محبت نیست جز بار توکل رهرو این ره چه غم از دوری فرسنگ دارد
3 نیک بستانیست اما بوی عشق از وی نیاید کیست تا پای طلب از حب دنیا لنگ دارد
4 ای که داری چشم یکرنگی از این اوضاع گیتی بر کف از خون بسی امید و اران رنگ دارد
5 پر کن از صهبای وحدت هر سحر جام صبوحی میمترس از محبت کو بر کف خود سنگ دارد
6 نفس سرکش را عنانگیری نما وقت ضرورت کایمن از جان نیست هر پر دل که بر سر جنگ دارد
7 گر دل (صامت) نگردد صاف با دنیا چه باشد صحفه آیینه دایم احتراز از زنگ دارد