1 ممسکی جست مر مرا در بلخ که همه شهر اندر آن بندند
2 تا ببینند خواجه کجاست کس ندیدست و جمله خرسندند
3 من ندیدم ولیک تا نه چرا میببرند تا بپیوندند
اولین نفری باشید که نظر میدهید ✨
1 مکن ای دل که عشق کار تو نیست بار خود را ببر که بار تو نیست
2 مردی از عشق و در غم دگری گرچه این هم به اختیار تو نیست
1 چون نیستی آنچنان که میباید تن در دادم چنانکه میآید
2 گفتی که از این بتر کنم خواهی الحق نه که هیچ درنمیباید
1 ساقیا بادهٔ صبوح بیار دانهٔ دام هر فتوح بیار
2 قبلهٔ ملت مسیح بده آفت توبهٔ نصوح بیار
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به
دیدگاهها **