- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ملکا جهان ز عدل تو به نوبهار ماند کف راد تو بدین ابر زمین نگار ماند
2 تو بزرگ شهریاری و که دید شهریاری که ز جمع شهریاران به تو شهریار ماند
3 تو شکار شیر خواهی و بدان نشاط جویی که شکار گه ز خون راست به کارزار ماند
4 چو به حمله باز دست تو به تیغ تیز یازد همه رزمگه به چشم تو به مرغزار ماند
5 همه کار ملک مخصوص به کارکرد رایت همه کارکرد رای تو به روزگار ماند
6 چو ز آتش شکوه تو جدا شود شراری دل دشمن تو خواهم که بدان شرار ماند