ملک زاده از سعدالدین وراوینی مرزبان‌نامه 9

سعدالدین وراوینی

آثار سعدالدین وراوینی

سعدالدین وراوینی

ملک زاده گفت: آنک خویشتن را دین‌دار نماید و ترویج بازار خود جوید، امّا از آن کند که اسباب معیشت او ناساخته...

ملک زاده گفت: آنک خویشتن را دین‌دار نماید و ترویج بازار خود جوید، امّا از آن کند که اسباب معیشت او ناساخته باشد و از هیچ وجه میان وجوه و اعیان مردم بوجاهت مذکور و منظور نبود، پس لباس تشنّع و تصنّع را دام مراد خود سازد و امّا آنک بر جریدهٔ اعمال خود جریمهٔ بیند و بر روی کار خویش بخیهٔ شینی افتاده داند که محو و ازاحت آن جز باراءتِ تدیّن و تنسّک نتواند کرد و امّا از بیم دشمنی که سلاح طعن او را الّا باظهار صلاح دفع ممکن نشود و بحمدالله طهارتِ ذیل و نقاوت جیب من ازین معانی مقرّر و مصوّرست و عرض من از معارض و ملابس تلبیس مستغنی، امّا چون در بدایت و نهایت این جهان می‌نگرم و از روز بازگشت بداور جهانیان می‌اندیشم شاه را آزوخشم در پای عقل کشتن و سر قضای شهوت که از گریبانِ فضولِ حاجت برآید، بدست خود برداشتن او لیتر می‌دانم مگر در حسابگاهِ یَومَ لا یَنفَعُ مَالٌ وَ لا بَنُونَ، از جملهٔ سرافکندگان خجالت نباشد و من ازین فصول الّاثبات اصول ملک که بنیاد آن بر آبادانی رعیت مبنیست، نمی‌خواهم و پادشاه دانا آنست که قاعدهٔ بیم و اومید رعیّت ممهّد دارد تا گنه‌کار همیشه با هراس باشد و پاس احوال خود بدارد و مواضع سخطِ پادشاه مراقبت کند و نیکوکار باومید مجازات خیر پیوسته طریق نیکو خدمتی و صدق هواخواهی سپرد و نجحِ مساعی خود در تقدیم مراضیِ پادشاه شناسد و راعیِ خلق همواره باید که بارّهٔ درودگران ماند که سوی خود و سوی رعیّت براستی رود تا چنانک ازیشان منفعت مال با خود تراشد، در مجاملت و مساهلت نیز از خود بریشان گشاده دارد و این معنی حقیقت داند (که) ,

2 از رعیّت شهی که مایه ربود بن دیوار کند و بام اندود

3 شاه را از رعیّتست اسباب کام دریا ز جوی جوید آب

4 ملک ویران و گنج آبادان نبود جر طریقِ بیدادان

و لیکن چون دستور مراسم معدلت نه برینگونه ورزد، جز انفصامِ عروهٔ پادشاهی و انهدامِ عمدهٔ دولت ازو حاصل نشود. وَ المُلکُ یَبقَی مَعَ الکُفرِ وَ لا یَبقَی مَعَ الظُّلمِ ,

عکس نوشته
کامنت
comment