- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ملک به سهو نویسد چو نامهٔ ستمش سزد که خون شهیدان تراود از قلمش
2 کدام نامهٔ بیداد از او نوشته ملک که من به قطرهٔ اشکی نوشته ام رقمش
3 چگونه جور به عنوان لطف بنویسد اگر نبرده ملک پی به لذت ستمش
4 مرا زیارت دیری به کفر شهرت داد که می روند ملایک به طاعت صنمش
5 به صید مرغ دلم بازد آن صنم که به رشک ز دانه گه بربایند طایر حرمش
6 نهشت زنده کسی را ز غم کنون، وقتیست که باز روح شهیدان شود شهید غمش
7 مباد باعث بیگانگی شود عرفی مگو که نیست مرا تاب لطف دم به دمش