ملک خاقانیان در زمان از نظامی عروضی چرمقاله 10

نظامی عروضی

آثار نظامی عروضی

نظامی عروضی

ملک خاقانیان در زمان سلطان خضر بن ابراهیم عظیم طراوتی داشت و شگرف سیاستی و مهابتی که بیش از آن نبود. و او پادشاه...

ملک خاقانیان در زمان سلطان خضر بن ابراهیم عظیم طراوتی داشت و شگرف سیاستی و مهابتی که بیش از آن نبود. و او پادشاه خردمند و عادل و ملک آرای بود. ماوراء النهر و ترکستان او را مسلم بود و از جانب خراسان او را فراغتی تمام و خویشی و دوستی و عهد و وثیقت برقرار و از جمله تجمل ملک او یکی آن بود که چون برنشستی به جز دیگر سلاح هفتصد گرز زرین و سیمین پیش اسب او ببردندی. ,

و شاعردوست عظیم بود. استاد رشیدی و امیر عمعق و نجیبی فرغانی و نجار ساغرجی و علی بانیذی و پسر درغوش و پسر اسفراینی و علی سپهری در خدمت او صلتهای گران یافتند و تشریفهای شگرف ستدند. و امیر عمعق امیر الشعراء بود و از آن دولت حظی تمام گرفته و تجملی قوی یافته چون غلامان ترک و کنیزکان خوب و اسبان راهوار و ساختهای زر و جامهای فاخر و ناطق و صامت فراوان. و در مجلس پادشاه عظیم محترم بود به ضرورت دیگر شعرا را خدمت او همی بایست کردن. و از استاد رشیدی همان طمع می‌داشت که از دیگران و وفا نمی‌شد. ,

اگر چه رشیدی جوان بود اما عالم بود در آن صناعت. ستی زینب ممدوحهٔ او بود و همگی حرم خضر خان در فرمان او بود و به نزدیک پادشاه قربتی تمام داشت. رشیدی او را بستودی و تقریر فضل او کردی تا کار رشیدی بالا گرفت و سید الشعرائی یافت و پادشاه را در او اعتقادی پدید آمد و صلتهای گران بخشید. ,

روزی در غیبت رشیدی از عمعق پرسید که شعر عبدالسید رشیدی را چون می بینی؟ گفت: شعری به غایت نیک منقی و منقح اما قدری نمکش در می‌باید. ,

نه بس روزگاری برآمد که رشیدی در رسید و خدمت کرد و خواست که بنشیند. پادشاه او را پیش خواند و به تضریب چنان که عادت ملوک است گفت: ,

امیر الشعراء را پرسیدم که شعر رشیدی چون است گفت نیک است اما بی نمک است باید که در این معنی بیتی دو بگویی. ,

رشیدی خدمت کرد و به جای خویش آمد و بنشست و بر بدیهه این قطعه بگفت: ,

8 شعرهای مرا به بی نمکی عیب کردی روا بود شاید

9 شعر من همچو شکر و شهد است واندر این دو نمک نکو ناید

10 شلغم و باقلیست گفتهٔ تو نمک ای قلتبان ترا باید

چون عرضه کرد پادشاه را عظیم خوش آمد. و در ماوراءالنهر عادت و رسم است که در مجلس پادشاه و دیگر مجالس زر و سیم در طبقها به نقل بنهند و آن را سیم طاقا یا جفت خوانند و در مجلس خضر خان بخش [را] چهار طبق زر سرخ بنهادندی در هر یکی دویست و پنجاه دینار و آن به مشت ببخشیدی. ,

این روز چهار طبق رشیدی را فرمود. و حرمتی تمام پدید آمد و معروف شود که این دو معنی متلازمانند. ,

عکس نوشته
کامنت
comment