- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ملاف عرفی از این ترهات و ژاژ مخای گرفتم آنکه کلام تو سلسبیلی کرد
2 ز شعر دم مزن آواز قدس را بشنو که شعر روی تو را در زمانه نیلی کرد
3 ز منجنیق ملامت در آتش افکندت مگو در آتش او گوهرم خلیلی کرد
4 صدای طعنه بلند است گوش هوش بدار که صوت مور در این مرحله صهیلی کرد
5 بدین مناز که طبع تو عز یکتایی بدست کرد که او این نکرد سیلی کرد
6 گرفتم آنکه رسد نازشت نه هر که بفضل یگانه شد ملکش سعی در ذلیلی کرد
7 اگر عدیل ترا داشت کینه کمتر داشت سپهر اینهمه با تو ز بی عدیلی کرد
8 بخیل طبعی دوران دوست دشمن بین که در عدیل چو تو ناکسی بخیلی کرد