- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ساخت درد تازه محو از خاطرم آزارها می کند سوزن تهی پارا علاج خارها
2 پرنیان شعله می بافم زتار و پود آه می توان دریافت حالم از قماش کارها
3 گرد کلفت بسکه آید با سرشک از دل به چشم پرده های دیده در ما و تو شد دیوارها
4 هر قدر طول امل، آزار مردم بیشتر هست درخورد درازی پیچ و تاب مارها
5 نشتر مضراب چون بر رگ زنی طنبور را خون به جای نغمه می آید برون از تارها
6 با بزرگانست جویا نشئهٔ کوچک دلی همزبان گردند با هر کودکی کهسارها