ساخت درد تازه محو از خاطرم از جویای تبریزی غزل 30

جویای تبریزی

آثار جویای تبریزی

جویای تبریزی

ساخت درد تازه محو از خاطرم آزارها

1 ساخت درد تازه محو از خاطرم آزارها می کند سوزن تهی پارا علاج خارها

2 پرنیان شعله می بافم زتار و پود آه می توان دریافت حالم از قماش کارها

3 گرد کلفت بسکه آید با سرشک از دل به چشم پرده های دیده در ما و تو شد دیوارها

4 هر قدر طول امل، آزار مردم بیشتر هست درخورد درازی پیچ و تاب مارها

5 نشتر مضراب چون بر رگ زنی طنبور را خون به جای نغمه می آید برون از تارها

6 با بزرگانست جویا نشئهٔ کوچک دلی هم‌زبان گردند با هر کودکی کهسارها

عکس نوشته
کامنت
comment