-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ساخت گدای درگهت مرحمت الهیم بلکه گدایی تو شد موجب پادشاهیم
2 بنده غلام آن درم، وه! چه کنم؟ که میکند ترک سفید روی من ننگ ز رو سیاهیم
3 ساید اگر بفرق من گوشه نعل مرکبت راست بماه نو رسد رفعت کج کلاهیم
4 گر تو بجرم عاشقی قصد هلاک من کنی موجب صد گنه شود دعوی بی گناهیم
5 مستم و پیش محتسب دعوی زهد کرده ام قاضی شرع بیش ازین کی شنود گواهیم؟
6 فارغم از شه و سپه، لیک بکشور بتان هست سپاهییی که من کشته آن سپاهیم
7 چند هلالی از وفا آید و رانی از جفا؟ وه! چه کنم؟ که من ترا خواهم و تو نخواهیم