1 مخمور شراب جام وحدت مائیم دردی کش میخانه کثرت مائیم
2 آزاده ز طعن دشمن و جور رقیب با دوست حریف بزم قربت مائیم
1 رهنمای سالکان راه هو آنکه شد معروف کرخی نام او
2 با مریدان بود روزی درگذر دید جمعی از جوانان خمر خور
1 مرتضی آن منبع صدق و صفا آن وصی و جانشین مصطفی
2 گفت هر گه من تفکر می کنم خلق عالم را تصور می کنم
1 اگر از چهره ذاتش برافتد برده اسما ز تاب پرتو حسنش فنا گردد همه اشیا
2 ز جام باده عشقش همه ذرات سرمستند گرفت آفاق ازین معنی سراسر فتنه و غوغا