مطرب امشب ساز کن با ناله من چنگ را از جامی غزل 39

مطرب امشب ساز کن با ناله من چنگ را

1 مطرب امشب ساز کن با ناله من چنگ را آتشی دیگر فروز این سوزناک آهنگ را

2 بس که نالیدم ز درد دوری آن سنگدل دل به درد آمد ز آه و ناله من سنگ را

3 دورم از یار و نیارم سوی او رفتن که اشک ساخت دریا گرد من فرسنگ در فرسنگ را

4 رازم آخر فاش خواهد شد چه سان پوشم ز خلق چهره زرد و سرشک ارغوانی رنگ را

5 هست آسیب تنت آزار جان بیدلان اندکی آهسته تر بند آن قبای تنگ را

6 بهر تیرت جنگ دارد جان به دل لطفی نمای تیر دیگر سوی جان انداز و بنشان جنگ را

7 جامیا طغرای دولت خواهی از سلطان عشق خط رسوایی بکش منشور نام و ننگ را

عکس نوشته
کامنت
comment