- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 مرا چو شب هجر اضطراب بگدازد قرار در دل و در دیده خواب بگدازد
2 برای شربت بیمار عشق او، رضوان گل بهشت به عزم گلاب بگدازد
3 عطای او به گنه جلوه ها کند فردا که رستگار ز ننگ ثواب بگدازد
4 دمی که شمع من آید ز انجمن بیرون ز نور شعلهٔ حسن، آفتاب بگدازد
5 ز اضطراب هلاک ، نظاره کن، عرفی که حیرت رخ ما ز اضطراب بگدازد