-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 گشت مجنون در بیابانی مقیم بود آنگاهی زمستانی عظیم
2 آتشی بر کرده بود آن بی خبر گرم می شد دل ز آتش گرم تر
3 از بر لیلی کسی آمد فراز گفت ای از یار خود افتاده باز
4 چه خبر داری ز لیلی باز گوی من نیم بیگانه با من راز گوی
5 گفت این دارم خبر کان سیمبر هست از جان کندن من بی خبر
6 این بگفت و دست در اخگر گرفت تا که اخگر جمله خاکستر گرفت