عاشق مهجور، وصل دلستان از حزین لاهیجی غزل 201

حزین لاهیجی

آثار حزین لاهیجی

حزین لاهیجی

عاشق مهجور، وصل دلستان بیند به خواب

1 عاشق مهجور، وصل دلستان بیند به خواب دیدهٔ محتاج، گنج شایگان بیند به خواب

2 بعد این چشم من آن سرو روان بیند به خواب دیدهٔ عاشق مگر بخت جوان بیند به خواب

3 دل کجا و طرهٔ نازک نهالان از کجا؟ مرغ بی بال و پر ما، آشیان بیند به خواب

4 مرگ عاشق گفتم او را مهربان سازد نشد قمری ما سرو او را سرگران بیند به خواب

5 دولت بیدار را در دیده ریزم خاک خشک گرجبینم سجدهٔ آن آستان بیند به خواب

6 مرگ هر کس در حقیقت نقش حال زندگی ست هر چه کس بیند به بیداری، همان بیند به خواب

7 صبح محشر سرگران برخیزد از خواب لحد گر شبی زاهد، خرابات مغان بیند به خواب

8 وصا ازکف رفته را دیگرکجا یابی حزین ؟ در خزان بلبل بهار بی خزان بیند به خواب

عکس نوشته
کامنت
comment