- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ای ز قدر تو آسمان در گو آفتاب از تو در خجالت ضو
2 قدر و رای تو از ورای سپهر آفتابی و آسمانی نو
3 دل و دست تو گاه فیض و سخا برده از ابر و آفتاب گرو
4 بنده را صاحب استری دادست استری ماه نعل و گردون دو
5 خلقت آسیاء کی دارد صفت آسیای او بشنو
6 سنگ زیرین او همیشه روان گو در او آب و باد هیچ مرو
7 ناو او از درون و او معکوس دلو او از برون و او در گو
8 آسیابی چنین و باری نه بیشبانروز آسیابان رو
9 انوری این همه مزیح ز چیست چند ازین ترهات شو هاشو
10 خود به یک ره بگو که بیکارست آس دندانش ز آس کردن جو
11 تا ترا جود صدر دولت و دین برهاند ز انتظار درو
12 او تواند که کشت همت او هیچ بیارتفاع نیست برو