- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 سحرگه چون برانگیزد ز خواب آهنگ میدانت بفال سعد بنماید قمر روی از گریبانت
2 دهان غنچه از شادی بماند باز اگر گویم که با وی نسبتی دارد لب چون غنچه خندانت
3 بهر مجلس که بنشینی هزاران فتنه برخیزد ز بس کاندر جهان شورست از آنشیرین نمکدانت
4 خیال زلف تو دیدم شبی در خواب و دل میگفت ندانم تا چها بینم از این خواب پریشانت
5 اگر بختم دهد یاری که یابم از لبت کامی بمانم چون خضر زنده ز ذوق آبحیوانت
6 بخاک پایت ای دلبر که سربازم چو پروانه گرم در خواب بنمائی رخ چون شعله رخشانت
7 دل ابن یمین در بر کبوتر وش طپد از غم که عکس شهپر طوطی فتد در شکر ستانت